آنتی فتنه

تقدیم به سلاله‌ی پاک فاطمةالزهرا(س)، امام خامنه‌ای

آنتی فتنه

تقدیم به سلاله‌ی پاک فاطمةالزهرا(س)، امام خامنه‌ای

چرایی توهین به علامه مصباح یزدی و ترس از گفتمان جبهه پایداری

إنَّ الذینَ قالوا ربّنَا الله ثمَّ استقاموا

دور دوم نبرد عقیدتی – سیاسی در قالب انتخابات مجلس نهم در راه است . گروه ها و احزاب سیاسی و حالا جبهه های سیاسی هم به میدان آمده اند ، برای تصاحب کرسی هایی که هر کدامشان می تواند نقطه قوتی باشد برای اقتدار نظام و یا خدایی نکرده در جهت تضعیف نظام . این که " این جایگاه ها چگونه می تواند موجب اقتدار و یا خدایی ناکرده موجب تضیف نظام شود ؟ " سوالی است که باید در جای خود واکاوی و موشکافی شود .

برای بررسی یک موضوع ، نگاهی کوتاه و گذرا بر نظام جمهوری اسلامی می اندازیم .

جمهوری اسلامی نظامی است مبتنی بر ولایت فقیه . نظامی که در آن ولی فقیه صرفا نه در حد یک "رهبر" بلکه به معنای واقعی کلمه یک "ولی" است . حال ولایت فقیه چیست ؟ حضرت امام (ره) در یک جمله از بیاناتشان این مسئله را یکجا تعریف کرده اند که " ولایت فقیه همان ولایت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) است " . بنا بر این تعریف ، ولایتمداری یعنی اینکه در برابر اوامر "ولی" نباید جز سمعا و طاعتا از اهل ولایت چیز دیگری شنید . نباید در برابر حکمش اجتهاد کرد و نظر خود را بیان کرد .  نباید حکم "ولی" را به رأی گذاشت . بمانند عده ای که ادعای ولایتشان گوش فلک را کر کرده ، در حالیکه عملکردشان تنفر برانگیز است و باید از ولایتمداریشان برائت و بیزاری جست .

اقتدار این نظام اسلامی آنجایی رقم خواهد خورد که مسئولین و مدیران آن ، نگاهشان و گوشهایشان به کلام "ولی امرشان" باشد .

در اوج فتنه سال 88 ، حضرت علامه حسن زاده آملی سخنی را مطرح کردند که خوب است یکبار دیگر اینجا مرور شود . ایشان فرمودند : " گوشهایتان تنها به کلام رهبری باشد چون گوش ایشان به کلام حجت ابن الحسن (عج) است " . جمله ای پر مغز و پر محتوا از عالم و عارفی فرهیخته که برای اهلش قابل درک است .

البته این به معنای این نیست که سخن دیگران را رها کنید . زیرا خود اینکه ما از ایشان (علامه حسن زاده آملی) جمله ای را در باب تبعیت محض از ولایت مطرح می کنیم ، یعنی کسانی هستند که تبیین کننده نظرات و اندیشه های "امام" جامعه اند و ما را در ولایتمداری حقیقی و بی چون و چرا راهنمایی می کنند .

شما حضرت علامه مصباح یزدی را ببینید . فیلسوفی بصیر ، عالمی برجسته و توانا ، استاد اخلاقی وارسته و عمّاری منحصربفرد برای ولایت . ایشان نیز در طی یکی از سخنرانی هایشان در جمع مردم اصفهان فرموده اند " اطاعت از امر رهبری بر ما واجب است نه هر کسی که عمّامه به سر دارد " . باید نسبت به اندیشه ی ایشان در باب ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی آشنایی داشت و ایشان را شناخت تا بتوان سره را از ناسره تشخیص داد . اگر اندیشه ی این مرد بزرگ و شاگردانش در تمام بدنه ی کشور ، اعم از مجلس ، کابینه ی دولت و سازمان های علمی و فرهنگی و همچنین در باب تحول در مسئله علوم انسانی  نهادینه شود ، جمهوری اسلامی تا سالهای سال از گزند هر فتنه ای در امان خواهد بود ؛ انشاالله . . .

حال طبق فرمایش حضرت علامه این "ولی" جامعه است که اطاعتش ، رضای خدا و حجت او را به همراه خواهد داشت و بر همه واجب است از ایشان پیروی کنند .

قصد جسارت به کسی را ندارم ولی در جریان فتنه ، مگر نبودند بسیاری از علما که سکوت اختیار کردند و هیچ نگفتند . کشور 8 ماه در آتش فتنه ای که دشمنان خارجی و داخلی اسلام و نظام  در آن می دمیدند ، می سوخت و بعضی آقایان و آیت الله ها  فقط نظاره گر ماجرا بودند و انگار نه انگار که عده ای هتک حرمت عاشورا کردند و بنای براندازی اسلام  را دارند . همین آقایان شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را که توسط جریان برانداز مطرح شد محکوم نکردند ولی در سالروز ارتحال حضرت امام (ره) که مردمی بصیر و انقلابی  در قالب شعارهایی مودبانه و البته منتقدانه از سخنرانی سید حسن مصطفوی ممانعت کردند ، برآشفتند و همان آقایان ساکت در فتنه زبان به گلایه باز کردند و به خیال خودشان اهانت به بیت امام (ره) را محکوم کردند ! اما نگفتند کدام اهانت ! مگر اهانتی صورت گرفت ؟! بعضی آقایان به اصطلاح علما که به دور از فضای سیاسیند ، تحلیل های سیاسی می کنند. و چگونه درباره ی چیزی که به آن علم ندارند ، سخن می گویند ؟ پس تقوا چه شد ، دفاع از حق کجا رفت ، یاری ولایت را چه کردید ؟! شما که آوازه تان در ولایت که چنین و چنان هستید همه جا را پر کرده است !

در حالیکه در همان زمان دیده شد که به بیت حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (حفظه الله) حمله کردند . بله ؛ ولایتمداری سخت است ؛ هزینه می خواهد ؛ بعضی جاها گذاشتن آبروست ؛ بعضی جاها گذشتن از مال و بعضی جاها هم کتک خوردن از کافران . بله فاطمی بودن سخت است ، فاطمی زیستن سخت است ، فاطمی انتخاب کردن سخت است و فاطمی دفاع کردن سخت تر ... و محافظه کاری یعنی فرستادن حسین ابن علی (علیه السلام) به مسلخ قتلگاه . حال حضرات آیات در دفاع از ولایت و عمّاران ولایت ، چه هزینه ای پرداخت کردید ؟؟؟

 به به و چه چه کردن در مسئله ولایت فقیه که ملاک نیست .اینکه در جمهوری اسلامی کسی یا گروهی که فعالیتی در نظام دارد بیاید و دم از ولایت فقیه بزند که حرف تازه و خاصی نزده . این امری طبیعی است که برای فعالیتهای سیاسی و ورود به ساختار های سیاسی و مدیریتی در نظام ، اعتقاد به ولایت فقیه از التزامات است و همه تا این حد را دارا هستند (هر چند در حد حرف و زبان). اما ولایتمداری را از آنجا می توان فهمید، که افراد یا گروهها را در مدت زمان حیاتشان و با بررسی عملکردشان تحلیل کرد . حضرت آیت الله سید احمد خاتمی در خطبه های نماز جمعه روز 9 دی سال 90 جمله ای داشتند که نقل به مضمون می کنم ؛ ایشان فرمودند " اینکه عده ای بیایند و بگویند ما چاکر ولایت فقیه هستیم ، مهم نیست " .

اکنون نیز دیده می شود که حضرت علامه مصباح و جریان سیاسی منتسب به ایشان از همه طرف مورد اهانت واقع می شوند و باز هم آقایان ساکتند . عده ای ضد انقلاب خارج نشین مثل نوری زاده ، شبکه BBC فارسی ، VOA و ... حضرت علامه و جبهه پایداری را خطرناک می خواند . جریان هایی هم در داخل کشور همسو با ضد انقلاب خارج نشین همین مسیر را به سرعت طی می کنند . رسانه های وابسته به کانون های قدرت و ثروت، هم جبهه پایداری انقلاب اسلامی را که حضرت علامه مصباح و حضرت آیت الله خوشوقت به حمایت از آن تاکید بسیار دارند ، مورد هجمه و توهین قرار می دهند . تاکید و حمایت حضرت علامه مصباح تا آنجاست که در روز انتخابات مجلس نهم در دور اول ، ایشان از قم به تهران می آیند و رای خود را از تهران به صندوق می اندازد . این حرکت حضرت علامه برای اهل بصیرت کاملا واضح است .

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که بعضی جریان های داخل کشور و همینطور حلقه های ضد انقلاب خارج از کشور که جبهه پایداری و عالمان در رأس این جبهه ، خصوصا آیت الله مصباح را تخریب می کنند از چه چیزی می ترسند ؟ این همه توهین برای چیست ؟ مگر حضرت آیت الله مصباح چه می گوید . جز اینکه مدافع سرسخت و محکم نظام و یار و یاور  مولا و رهبر عزیزمان است . مگر این آقایان در داخل نظام بارها تاکیدات و تعبیرات حضرت آقا را در مورد ایشان نشنیده اند ؟! مگر آقا نفرموده اند : آقای مصباح جای علامه طباطبایی و شهید مطهری را در عصر ما پر کرده اند . مگر حضرت آقا در خطبه های نماز جمعه مورخ 14/11/90 نفرمودند : مردم اگر نامزدهای انتخاباتی را نمی شناسند ، از افراد بصیر و متدین در گزینش های انتخاباتی استفاده کنند . مگر آقا نفرموده اند : بصیرت به معنای واقعی کلمه در آیت الله مصباح وجود دارد . مگر حضرت آقا (روحی فداه) در سال 89 با حضور در منزل آیت الله مصباح نفرموده اند : " بنده هم به سهم خود قدر آقای مصباح را می دانم . واقعا می دانم که ایشان در کشور  و برای اسلام چه وزنه ای هستند ... با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا . هم علم و هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا . این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است . خداوند متعال ان شاء الله وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند ."      

فکر می کنم روشن شده باشد که چرا حضرت علامه مصباح و جبهه پایداری انقلاب اسلامی مورد بی احترامی و هجوم کانون های متصل به قدرت و ثروت در خارج و داخل واقع شده اند .

---------------------------------------------------------------------------------------------------      

 پ ن 1 : کیست که نداند این دو عالم ربانی یعنی حضرت علامه مصباح و حضرت آیت الله خوشوقت بصیرتشان ، بصیرت زهرایی است . و البته شاید هنوز باشند  کسانی  که این مسئله را ندانند ، زیرا فقط خود را می بینند و بس .  

پ ن 2 : متاسفانه بعضی مذهبی ها هم لیست جبهه پایداری را می شکنند و خودشان لیست صادر می کنند ؛ در صورتی که اگر آنها از لیست کامل جبهه پایداری حمایت کنند ، دوستدارانشان هم به همان لیست رای می دهند .

 

فاطمه(س) جان ، تو شاهد باش که ما گفتیم ، آنچه را که باید می گفتیم . . . ؛ دعایمان کن مادر  

مدارک حمله به خانه حضرت زهرا(س) از کتب اهل سنت+عکس


آتش زدن در هدف نبود            مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود . . .

 


هدف این بود که یگانه یادگار پیامبر(ص) و محکمترین یار و شاهد ولایت امیرالمومنین (ع) را


از بین ببرند تا به اهداف کثیفشان که گمراه کردن امت رسول الله بود ، برسند ...


 اسناد را در ادامه ی مطلب ببینید

---------------------------------------------------------------------------------------------

پ ن : انتشار این مطلب را می توانید در شبکه جهانی پایداری ببینید .

---------------------------------------------------------------------------------------------
ادامه مطلب ...

سلوک سیاسی امیرالمومنین ، در کلام امام خامنه ای


سلوک سیاسی امیرالمومنین (سلام الله علیه) از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست ؛ سیاست امیرالمومنین هم، آمیخته ی با معنویت است ، آمیخته ی با اخلاق است ، اصلا منشأ گرفته ی از معنویت علی و اخلاق اوست . سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود ، برای مردمی که مواجه با آن سیاستند، وسیله ی کمال است ، راه بهشت است ؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد ، آن وقت سیاست ورزی ، می شود یک وسیله برای کسب قدرت ، به هر قیمت ؛ برای کسب ثروت، برای پیش بردن کار خود در دنیا . این سیاست می شود آفت ؛ برای خود سیاست ورز هم آفت است ، برای مردمی هم که در عرصه ی زندگی آنها این سیاست ورزیده می شود هم آفت است در این سیاست ورزی ، امیرالمومنین یکی از خصوصیاتش این است ؛ از مکر و فریب دور است .


در یک جمله ای از حضرت نقل شده که " لو لا التقی لکنت ادهی العرب" [1] ؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمی بست ، از همه آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم . یک جای دیگر در مقام مقایسه ی معاویه با خودش – چون معاویه به دهاء و مکر در حکومت معروف بود – به حسب آنچه که نقل شده ، فرمود  " و الله ما معاویه بأدهی منّی " [2] ؛ معاویه از من زرنگتر نیست . منتها علی چه کند ؟ وقتی بنای بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد ، دست و زبانش بسته است . روش امیرالمومنین این است . تقوا که نبود ، دست و زبان انسان باز است ، می تواند همه چیز بگوید ، خلاف واقع می تواند بگوید ، تهمت می تواند بزند ، دروغ به مردم می تواند بگوید، نقض تعهدات می تواند بکند ، دلبستگی به دشمنان صراط مستقیم می تواند پبدا بکند . وقتی تقوا نبود اینجوری است .


امیرالمومنین می فرماید : من سیاست را با تقوا انتخاب کردم ، با تقوا اختیار کردم ؛ این است که در روش امیرالمومنین ، مکاری و حیله گری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد ؛ پاکیزه است.یکی از خطر های جدایی دین از سیاست که عده ای آن را همیشه در دنیای اسلام ترویج می کردند – در کشور ما هم بود، امروز هم متاسفانه ، بعضی نغمه هایی را در جدایی دین از سیاست بلند می کنند – همین است که وقتی سیاست از دین جدا شد ، از اخلاق جدا خواهد شد ، از معنویت جدا خواهد شد . در نظامهای سکولار و بی رابطه با دین ، اخلاق در اغلب نزدیک به همه موارد، از بین رفته است . حالا یک وقت استثنائاً در جایی یک عمل اخلاقی دیده بشود، این ممکن است؛ استثناء است . وقتی دین از سیاست جدا شد ، سیاست می شود غیر اخلاقی ، مبنی بر همه محاسبات مادی و نفع طلبانه . سلوک سیاسی امیرالمومنین بر پایه معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست . (*)


[1] -کافی، ج 8، ص 22

-[2] نهج البلاغه، خطبه 200

(*) بیانات امام خامنه ای در خطبه های نماز جمعه تهران مورخ 88/6/20

 

اللهم اجعلنا من المتقین

بانویی از جنس یاس . . .

السّلام علیکِ أیّتها الصّدّیقة الشّهیدة



فاطمه ، بانوی غمگسار عالم  ، فاطمه شمعی مهربان و زخمی در سرزمین پرآشوب  مدینه

فاطمه ، بانویی که سوگنامه ی سنگینش در کشاکش غوغای روزگار ، تا ابدیت روح تاریخ پیر را خواهد آزرد

فاطمه ، بانوی بی یاوری که در سرسرای ساحل تپیده ی آسمان  ، نامش به نام نامی غم و اندوه ثبت گردیده است

فاطمه ، گلبرگ یاسی در ابتدای تولد ؛ باغبان پر مهری در اواسط زندگی و خمیده قدی در انتهای حزین ترین لحظات آفرینش ، که سوار بر پرهای فرشتگان گشت و حیات ملال آورزندگی اش را وداع گفت

فاطمه ، پاره ای از آفتاب عالم سوز هستی ، که درد فراقش ، عالمی را می سوزاند

فاطمه ، ریحانه ای که در کوچه های بی لیاقت مدینه ، دست و بازوی خونینش به طواف در و دیوار  رفت

فاطمه ، هاله ای که طعم زهر آگین سیلی را هم از مردان حرامی چشید ، تا به رسم دلداگی اش وفا کرده باشد

فاطمه،اسطوره ی صبری که درد و رنج خود را هرگز نمی دید ومظلومیت علی را جز نگاه او کسی نشانه نمی رفت

فاطمه ، مادری غریب ، که درد دوری اش آتش شعله وری بود در عمق جان علی

فاطمه ، مادر عترت و فرزند زلال کوثر، که دوران زندگی اش مهمان ناجوانمردانگی گذر تاریخ شد

حال دیگر مهدی باید سرشت بشریت را فاطمی کند و بارگاه او را تا ابدیت جاودانگی ببخشد



السَّلَامُ علی ذَاتِ الاحـزانِ الطَویــله، فی المُدَّةِ القَلیله ، المخفیة قبْـرِهَـا، الْمَمْنُوعَـةُ ارثها ، الْمَجْهُـولَةِ قَدرُِهَا، وَالْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا،المقتولة وَلَدُهَا 

اللهم العن الجبت والطاغوت

احیای سینمای واقع گرا با فیلم " قلاده های طلا "

واقعیت چیزی است که هر کسی به دنبال آن است ؛ حقیقت گرایی و روشنگری مطلوب هر فردی است .

نیاز به شناخت حقایق و واقعیت ها در زندگی بشر در طول تاریخ ، انسان را به موقعیت ها و مکان های مختلفی کشانده و می کشاند . یکی از این مکان ها سینماست که مردم برای دیدن بعضی مسائل پیرامون خود که در سرنوشت زندگی و کشورشان دخالت مستقیم دارد ، به آنجا مراجعه می کنند .

اما سوال این است که ، آیا فیلم هایی که تا کنون بر روی پرده سینما پخش شده اند ، همان سوال ها و دغدغه های جامعه را به تصویر کشیده اند ؟ یا اینکه مسائلی دست چندم و بعضا کذب بوده اند و صرفا زاییده ی توهمات ذهن نویسنده و کارگردان آن بوده و جز سیاه نمایی ، دروغ پراکنی ،اهانت به مقدسات و آرمانهای انقلاب و ترویج بی بندوباری چیز دیگری برای گفتن نداشته اند. قصد ورود به این موضوع را ندارم ولی شاید بتوان فیلم "جدایی نادر از سیمین" را تا حدودی از  این حیث نام برد .     

اما در این میان "قلاده های طلا" با حضور پر قدرت خود در سینمای کشور حقایق و واقعیتهایی را به تصویر کشید که حاصل تصاویر واقعی از زمان فتنه به همراه ذوق هنری و فکر تکنیکی کارگردان آن است. فیلمی که از وقوع موضوع آن کمتر از 3 سال می گذرد و به ذهن بیننده بسیار نزدیک بوده و بیننده می تواند آن را به خوبی حس کند . در طی تماشای فیلم ، ذهن تماشاگر حوادث آن روزها را دوباره مرور می کند؛ البته این بار با کمی تفاوت . درواقع به انضمام جریانات پشت صحنه ؛ یعنی همان صحنه گردانان خارجی و داخلی معاند که "قلاده های طلا" به شکلی دقیق مصادیق آن را به نمایش گذاشت مانند دخالت ها و برنامه ریزی های دولت انگلیس خبیث ]خصوصا سفیر آن در تهران[ ، حضور بهاییان ، سلطنت طلب ها ، تمامی ضد انقلاب و مدیریت ماموران و جاسوسان  MI6 و BBC در وسط میدان فتنه و همینطور عملکرد نفوذی ها در سازمان های امنیتی کشور که به دلیل التهابات و تشنجات زمان فتنه به خوبی دیده نشد.

این قسمت از فیلم را می توان برگرفته از بیانات حکیمانه ی امام خامنه ای (روحی فداه) در خطبه های تاریخی ترین نماز جمعه ی تهران مورخ 29/3/88 دانست . آنجا که معظم له می فرمایند : " امروز- حالا عرض خواهم کرد – دیپلماتهای برجسته ی چند کشور غربی که تا حالا با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف می زدند ، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره ی واقعی خودشان را دارند نشان می دهند ؛ « قد بدت البغضاء  من أفواهِهم وَ ما تخفی صدورهم أکبر »[1] . دشمنی های خودشان با نظام اسلامی را دارند نشان می دهند؛ از همه هم خبیث تر ، دولت انگلیس "  و در ادامه ی خطبه در رابطه با اردوکشی های خیابانی نامزد بازنده و همینطور نامزد برنده (یعنی رئیس جمهور فعلی) و نهایتا ایجاد ناامنی های حاصل از آن می فرمایند : " برای نفوذی تروریست - آن کسی که می خواهد ضربه ی تروریستی بزند – مسئله ی او مسئله ی سیاسی نیست ؛ برای او چه چیزی بهتر از پنهان شدن در میان این مردم؛ مردمی که می خواهند راهپیمایی کنند یا تجمع کنند. اگر این تجمعات پوششی برای او درست کند ، آنوقت مسئولیتش با کیست؟ الان همین چند نفری که در این قضایا کشته شدند؛ از مردم عادی، از بسیج، جواب اینها را کی بناست بدهد؟ واکنشهایی به اینها نشان داده خواهد شد. که بالاخره واکنشی که بوجود خواهد آورد ، واکنش احساسی خواهد بود . . .   "    

و البته حقایقی به نمایش درآمد که باید بپذیرفت و برایش چاره ای اندیشید که از آن جمله می توان به  نفوذی هایی در وزارت اطلاعات و نیروهای  انتظامی و اهمال کاری و بی تفاوتی بعضی از نیروهای پلیس و کناره گیری آنان برای انجام وظیفه اصلیشان اشاره کرد. شاید بتوان گفت این کم کاری و بی توجهی از سوی مسئولان و ماموران انتظامی کشور که در فیلم نشان داده شد ،فقط و فقط یک نمونه از چنین مسائلی رامطرح کرد که حالت کلی تری را می توان از آن برداشت کرد. البته چنین مسائلی در بسیاری از مراکز دیگر نیز وجود دارد . موسسات علمی آموزشی، فرهنگی با گرایشات مثلا انقلابی . بعضی از این مراکز صرفا به دنبال جذب نیرو هستند و اندیشه های سیاسی و انقلابی افراد را ملاکی برای پذیرش و جذب قرار نمی دهند. کسانی که دغدغه مسائل سیاسی و اعتقادی نظام را دارند ، در این موسسات جایگاهی ندارند و در مقابل افرادی که هیچ احساس مسئولیتی نسبت به این موضوعات ندارند و اندیشه های امام خامنه ای (روحی له الفداء) را ملاک افکار و گفتار خود قرار نمی دهند از جایگاه مدیریتی و سیاست گذاری بالایی برخوردارند و نهایتا همان افراد به مرور زمان و طی یک پروسه برنامه ریزی شده، به دلیل عدم تحلیل و درک قوی و همچنین عدم بصیرتِ مسئولان آن مراکز فرهنگی و نهادها مسیر حرکت را به سمت دیگری سوق می دهند که نتیجه ی آن کاملا واضح است مثل ظهور و بروز جریان های انحرافی . کارکتر " دکتر رخ صفت" در "قلاده های طلا" مصداق بارز وجود چنین افرادی در داخل مراکز فرهنگی و سازمان های امنیتی کشور است.

  در تمام مدت فیلم ، صحنه هایی که دقیقا همان صحنه های واقعی جریان فتنه در قبل و بعد از انتخابات بود(مانند راهپیمایی های خیابان انقلاب و میادین دیگر) به زیبایی و با تکنیکهای خاص با فیلم ساخته شده ترکیب می شود تا با استفاده از همان اتفاقات و رویدادها متن فیلم نوشته و ساخته شود .و اینها همه دلیلی است بر واقع گرایی "قلاده های طلا".

گذشته از تکنیک و نحوه ی ساخت فیلم ، مسئله ورود مرد مجاهد سیما و سینمای انقلاب است که باید مورد تقدیر دوستداران نظام جهوری اسلامی عزیز قرار گیرد . جرأت ، شجاعت و عدم محافظه کاری ابوالقاسم طالبی در ساخت چنین اثری که به صراحت از برنامه ریزی و طراحی های MI6 و سرویس های دیگر جاسوسی غرب مانند اینتلیجنت سرویس و همچنین عملکرد جریان های دنباله رو، فتنه گر و وابسته به کانون های قدرت و ثروت در داخل نظام مانند فتنه گری های خاندان هاشمی رفسنجانی پرده بر می دارد ، ستودنی است.

اوج عداوت و دشمنی انگلیس که در قالب دیالوگ های سفیر انگلیس در فیلم نمود پیدا کرد و به واقع همان تفکرات آنها را نشان می داد ، جریان تسخیر سفارت انگلیس و پایان دادن به حضور روباهِ پیِِِِرِ تروریست در کشور را بیش از پیش برایم خرسند کننده ساخت .           

 و حال نوبت مسئولان ذیربط است که برای حفظ چنین کارگردانان و متفکرانی در حوزه ی حساس و استراتژیکی هنری وسینمایی تدابیری بیندیشند تا شهریاری ها ،علیمحمدی ها و مصطفی های سینماییمان توسط همان سرویس های جاسوسی بیگانه از دست نروند .  

 

 

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا . . .

 

[1] – سوره ی آل عمران ، آیه مبارکه 118

پ ن 1 : خطاب به آقایان مسئول( برای تاکید مجدد) : برای آقای ابوالقاسم طالبی محافظ بگذارید .

پ ن 2 : خطاب به آقای ابوالقاسم طالبی : اجرکم عندالله . . .